فکر کردى چون جای زخم رو صورتم نیست چون گلوله سینه مو نشکافته چون لنگ نمی زنم سالمم؟؟ من توى این جنگ، آهسته و بی صدا دارم جون میدم..., ...ادامه مطلب
هنوز مى توانم بخندم وقتى مرا دهه هفتادى مجردى می بینند که قابلیت معرفى به آقایى براى ازدواج را دارم! هنوز مى توانم بخندم وقتى اندکى پس از طلوع خورشید در میان میدانى، در میان خیابانى، در انبوه جمعی, ...ادامه مطلب
صبح که از خانه زدم بیرون به سمت مطب دکتر، بسیار نگران بودم. از معدود دفعاتى بود که براى سلامتیم نگران مى شدم. صلوات مى فرستادم که یک پروانه از روبرویم رد شد و سر دیوار روى شاخ و برگ ها نشست. از آن پروانه هاى کودکى که فصل بهار همیشه در باغچه پدرجان پیدایشان مى شد. از آن سیاه ها که نقطه هاى زرد رویش خوشگل ترشان مى کند. نمى دانم چرا ولى دلم آرام گرفت.,بهار,شبیه,تابستان,است؟ ...ادامه مطلب