تمام مدت سه ایستگاهى که در قطار بودم، دختر که گوشه ى واگن روى زمین نشسته بود خودش را در آیینه نگاه مى کرد و به موهایش ور مى رفت. سعى مى کرد موهاى سمت چپش را پشت گوشش نگه دارد و موهاى سمت راست را خیلى آراسته جورى آویزان کند که نیمچه شالش مانع خودنمایى آنها نشود.
در تمام این مدت او به فکر زیباتر نشان دادن خودش بود و من به فکر اینکه او چرا اینقدر به خودش زحمت مى دهد تا مردان غریبه از دیدن او لذت بیشترى ببرند.
برچسب : نویسنده : achavarrrre9 بازدید : 140