مردمک‌های بیقرار

ساخت وبلاگ

نان سنگک یخ‌زده سق می‌زنم و اشک‌هایم بالش سفت زیر سرم را خیس می‌کند. با خودم فکر می‌کنم ترک دیدار با تراپیست و قرص‌هایش شاید ایده بدی بوده است.

کمرم تیر می‌کشد، پاهایم و سری که دستمالی مترسک‌وار بر آن‌ جا خوش کرده است.

دستم از سردی سنگک یخ می‌کند.

فردا باید پشت میز ویراستاری بنشینم با همین حال خراب، با همین چشمان نم‌دار ولی دلخوشم به اتاق خالی و این‌که مجبور نیستم سر هر حرف پیش‌پا افتاده‌ای بغضم را ببلعم.

در عجبم که دنیا چقدر خالی از آدم بود و نمی‌دانستم...

محمدجواد ظریف...
ما را در سایت محمدجواد ظریف دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : achavarrrre9 بازدید : 40 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1402 ساعت: 15:35