اسفناج سرخ مى کردم، یک ساعت مانده بود به ظهر. مى خواستم شب نرگسى که دوست دارد درست کنم. در یخچال را باز کردم و یک تخم مرغ در مقدارى اسفناج شکستم.
دلم خواسته بود، چرا نباید به خواسته ى خودم احترام مى گذاشتم؟!
شب هم مى توانستم دوباره نرگسى بخورم...
برچسب : نویسنده : achavarrrre9 بازدید : 168